دانلود رمان سروه نویسنده مریم شهسواری
دانلود رایگان رمان سروه از مریم شهسواری
معرفی رمان:
تعجب به بابا نگاه کردم _امر خیر؟داستان چیه خیریه ای چیزی باز میکنن ؟خب
چه کمکی از من بر میاد؟
بابا خسته نگاهم کرد _امر خیر مربوط به ماست
با تعجب نگاهش کردم _میخواین شریک شید ؟
بابا با خستگی داد زد _امر خیر وقتی دخترت بزرگ میشه امر خیر زیاد میاد سمتت
تازه فهمیده بودم بابا چی میگه با اخم به قیافه مرموز رعام نگاه کردم _البته که نه
بنده قصد ازدواج ندارم
قسمتی از رمان:
بلند شدم و از اتاق زدم بیرون اون راجع به خودش چه فکری کرده زهی خیال باطل
منو اون؟تو خواب ببینه بوزینه ی بدبخت دویدم از پله ها اومدم پایین خوردم به یک
نفر سرمو بالا کردم سعیدی بود الان اصلا ازش بدم نمیومد شاید بهش احتیاجم
داشتم _میگ میگ؟خوبی؟ترسیدی؟
بهش لبخند زدم بغض داشت خفم میکرد و پدرام کاملا اینو فهمیده بود _بیا بریم یک
تو شهر دورت بدم حالتو جا بیارم ابمیوه بخوریم
سرمو تکون دادم _اره کامال بهش نیاز دارم
یک تای ابروشو بالا داد _به ابمیوه؟
خندیدم _مسخره نه خیر به دور دور
با سر تایید کرد رفتیم پارکینگ رفت سمت سوناتای مشکی سوار شد وضع مالیش
خیلی خوبه ولی من عاشق قناعتشم سوار شدم با لبخند حرکنت کرد خیلی خوشحال
بود تو جاده دریا بودیم _میخوام ببرمت دریا یه حالی بیای
خندیدم _مهربون بودی و نمی دونستم؟جنتلمن
یه چشمک دختر کش زد و دندونی خندید چه دندونای سفیدی داری تو بالا _بله
میگ میگ حالا بگو چرا حالت گرفته شد ؟
اخم کردم _میخوای بگی نمی دونم ؟دست بردار می دونم فهمیدی
اخم کرد و روشو کرد سمت جاده _اره میدونم نگرانی؟
شونه هامو دادم بالا _من که جواب رد دادم
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: مریم شهسواری
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان
-
صفحات: 180